Saturday, November 18, 2006


در آغاز راهی یا انتهای آن؟
فریب کدامین رنگ تو را به وسعت بی رونق تردید کشانده؟

سنگینی دستی توانا یا شرم خلا ناموزون تکرار در کبودی رنگهای هر روزه؟
یا اثیری نگاه های کودکانه احساس، آنگاه که کتابی به دست گرفتی که واژه هایش از جنس بلوری اشکهای بی غمیت بود؟


:وبه کدامین امید ،با خاطره شیرین کدامین دیدار خواندی

((گفت این چنین کار البته خواهد شد و بسیار بر من آسانست و ما این پسر را آیت و رحمت واسع خود برای خلق میگردانیم و قضای الهی بر این کار رفته است))

لرزه ای آشنا بر روح دست نخورده تاریک، وپوست انداختن، تنفس هوایی تازه



!شاباش اشکهای من بود،سخن گفتن تو، تا بهترین خاطره لرزیدن نور را، در دل ثبت کنم


No comments: