خدایی که از چشات شناختم، تو اشکام غرق شد!
یادم نیست کی یا کجا،شاید یه جایی وسط پست قبلیم!
هی!.. چی در گوشم پچ پچ میکنی؟
مومن نبودم ،از بی ارادگیم بود؟ شاید!!
اما تو که بودی، دیدی من چه طور از پلکان تردید بالا میرفتم،همین نگاه معصوم تو بود که یهو پرتم کرد به قعر یقین!ایکاش چشات میذاشتن،میذاشتن تا ته پله ها بالا میرفتم و تو تنهاییم میمردم!
گناه من چی بود؟
من چرا شک کردم؟
اشکامو کی دید؟
کسی به دادم رسید؟
حتی تو هم چشاتو بستی،فک کردی من نمیبینمت!
فقط خاطره دیدار خدا در عمق نگاه معصومت واسم مونده،خدایی که غرق شد!هه....!!
میرم تا تموم خاطراتمو با خدای خودم تو دل سیاهی پلکان تردید قسمت کنم ،
آغوش سرد سکوت، پیکر بی جان پسری رو در خودش جای داده که تنها گناهش این بود:
نمی خواست پاکی نگاه سبزتو ازیاد ببره!
یادم نیست کی یا کجا،شاید یه جایی وسط پست قبلیم!
هی!.. چی در گوشم پچ پچ میکنی؟
مومن نبودم ،از بی ارادگیم بود؟ شاید!!
اما تو که بودی، دیدی من چه طور از پلکان تردید بالا میرفتم،همین نگاه معصوم تو بود که یهو پرتم کرد به قعر یقین!ایکاش چشات میذاشتن،میذاشتن تا ته پله ها بالا میرفتم و تو تنهاییم میمردم!
گناه من چی بود؟
من چرا شک کردم؟
اشکامو کی دید؟
کسی به دادم رسید؟
حتی تو هم چشاتو بستی،فک کردی من نمیبینمت!
فقط خاطره دیدار خدا در عمق نگاه معصومت واسم مونده،خدایی که غرق شد!هه....!!
میرم تا تموم خاطراتمو با خدای خودم تو دل سیاهی پلکان تردید قسمت کنم ،
آغوش سرد سکوت، پیکر بی جان پسری رو در خودش جای داده که تنها گناهش این بود:
نمی خواست پاکی نگاه سبزتو ازیاد ببره!