Tuesday, January 09, 2007

Lonely whispers of a hell boy

خدا یعنی هنوز باید صبر کرد؟؟؟؟؟
پس کی می خوای به منم حال بدی؟
هاااااااان ن ن ن ن ن ؟
هووووووووووووووووو!!
با توام مرتیکه!!
چه میدونم؟
زنیکه!!
هر چی هستی،هر کی هستی آخه واسه خودت می بودی منو چرا تو این نمایش مسخره آوردی
مگه من چی کارت کرده بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه من یک کلمه گفتم می خوام بیام!؟؟؟
من با تو باید چی کار کنم؟
یا تو می خوای مثلا با من چی کار کنی؟

چیه بدت اومد؟
من عادت ندارم به کاسه لیسی!!یعنی عادت نکردم!!
این بازیو تمومش کن، تموم کن دیگه حالم به هم می خوره ازت. همین حالاشم من دارم با کلمه هایی که حتی مال من نیست بهت فحش میدم!!
لا مصب حتی کلمه ها هم مال توا !
مردم از بس موقتی زنده بودم!زندگی کردن بخوره تو فرق سرت!!!
می فهمی!!
نه نمی فهمی چون تو از اولشم اصلا وجود نداشتی
همش من بودم و کلمه های خودم
اصلا اگه کلمه های من نبود که تو حتی اسمم نداشتی بدبخت
حتی تف شدم تو بستنیت بی مروت لا اقل قورتم بده!
فهمیدی؟
نه تو اصلا نمی فهمی!!!!
چون حتی منم که تو رو به وجود آوردم نمی فهمم!!
عروسک خیمه شب بازی تویی نه من!!
می فهمی؟
نه تو هیچ چی نمی فهمی!!
آره همین قدر بی پروا همین قدر لوس!!
به همین بی مقدمگی!!
به همین سادگی
فارغ از هر تصنع
فارغ از هر تنهایی!!
بی وفا گوش کن حرفامو!!
اینم حرارت
من قربونت نمیرم
تو آب نبودی!
تو خاک نبودی!
تو شب نبودی!
توروز نبودی!
هیچ جا نبودی!
هیچ وقت نبودی!
تو یه دروغی که من همیشه به خودم تحویلت می دادم!!
واسه یه بارم شده گوش کن بی نیاز بدبخت!!




No remorse
And no regrets
For those I've sent straight to hell

No comments: